شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
|
786
ما همان یا کریم بام شما
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:شعر , امام سجاد , زیبا , زین العابدین , ولادت حضرت علی بن الحسین , لطیفیان , ] [ 12:58 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
کربلا ... برچسبها: 786
زندان صبر بود و هوای رضای او شوقش کشیده بود به خلوت سرای او
زندان نبود،چاه پر ازکینه بود و بس زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
زندان نبود یک قفس زیر خاک بود هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود
زندان نبود ، کرب و بلای دوباره بود یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود
زندان نبود یوسف در بین چاه بود زندان نبود گودی یک قتلگاه بود
زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود تصویر هر چه بود،کبود و سیاه بود
زنجیر را به گردن آیینه بسته اند صحن و سرای آینه را هم شکسته اند
دیگر کسی به نور کنایه نمی زند شلاق روی صورت آیه نمی زند
می خواستند ظلم به آل علی کنند می خواستند روز و شبش را یکی کنند
هر کس که می رسید در آنجا ادب نداشت جز ناسزا کلام خوشی روی لب نداشت
حتی نماز و روزه در آنجا بهانه بود افطار روزه دار خدا تازیانه بود
زندان نبود روضه گودال یار بود هر شب برای عمه خود بی قرار بود
حرف از اسارت و غل و زنجیر یار بود زینب میان جمعیت نیزه دار بود
در شهر شام غیرت و شرم و حیا نبود زندان برای دختر زهرا روا نبود
شاعر : رحمان نوازنی سلامتی شاعر صلوات ...
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, رحمان نوازنی, ] [ 22:51 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود
بسکه بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود
در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعا گم می شود
چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود
تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود
بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود
لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود
از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا؟ گوشوارٍ بچه ها در کربلا گم می شود
شاعر : قاسم نعمتی سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, قاسم نعمتی, ] [ 22:48 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
دردی به جان نشسته دگر پا نمی شود جز با دوای زهر مداوا نمی شود
یک جای پرت مانده ام و بغض کرده ام در این سیاه چال دلم وانمی شود
کافیست داغ دوری معصومه و رضا دیگر غمی به سینه من جا نمی شود
معصومه کاش بود کمی درد دل کنم کس مثل دختر همدم بابا نمی شود
می خواستم دوباره ببوسم رضام را هنگام رفتنم شده گویا نمی شود
اصلاَ نخواستم کسی آید به دیدنم!! سیلی که مونس دل تنها نمی شود
از بس زدند خورد شده استخوان من این پا برای من که دگر پا نمی شود
زنجیرها رسانده به زانو سر مرا کاغذ هم اینچنین که منم تا نمی شود
گاهی هوای تازه و آزاد می روم بی تازیانه و لگد اما نمی شود
ضجر من از جسارت سِندی شاهک است بی ناسزا شکنجه اش اجرا نمی شود
گفتم سر مرا ببر اما تو را خدا اسمی نبر ز مادرم،آیا نمی شود
تشییع من اگرچه روی تخته در است تشییع هیچکس روی نی ها نمی شود
شاعر : علی صالحی سلامتی شاعر صلوات ...
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, علی صالحی, ] [ 22:44 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
کمرم را شکست غربت تو ... ای دوای دلم ز تربت تو ... تو که باب الحوائجی آقا تو کجا و سیاه چال کجا ؟ گر چه مولا خلیفه اللهی یوسف مصر عشق و در چاهی در تکاپوی دخترت شده ای باز دلتنگ مادرت شده ای ؟ یابن حیدر تو کاظم الغیظی معدن جود و منبع فیضی یابن زهرا گدای زار منم عبد مسکین جیره خوار منم ... باز مجنون کاظمین شده ام محو نورین نیّرین شده ام باز مست جواد و موسایم سگ پست جواد و موسایم با من از عشقها روایت کن جرعه ای غم بده سقایت کن ... هاشمی را به لطف خویش بخر باز هم سوی کاظمین ببر ...
شعر : سید عبدالرضا هاشمی برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, سید عبدالرضا هاشمی, ] [ 22:38 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
با یاد ( جنازه المنادایت ) در آتش دوزخم ز غمهایت آخر ز غم تو تلخ میمیرم ای من به فدای بی کسی هایت ... زنجیر فکنده بوسه بر دستت غل سر بنهاده بر سر پایت گه مویه کنی به یاد معصومه گه گریه بر آن رضای تنهایت ده سال و چهار سال خورشید نشست در حسرت دیدگان زیبایت روز آکنده ز حمد و تسبیحت شب منتظر نماز شبهایت ای عالم عقل گشته مجنونت ای واژه عشق گشته شیدایت ای باده کشان عالم بالا در وادی نور مست صهبایت ای حور بهشت واله رویت ای یوسف مصر محو سیمایت من هاشمی ام که سخت می سوزم از داغ غم نهان و پیدایت ...
شعر : سید عبدالرضا هاشمی
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, سید عبدالرضا هاشمی, ] [ 22:32 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
موسی بن جعفرم که امام خلائقم پروردگار عشقم و قرآن ناطقم بر جمله نوریان فلک مقتدا منم فرزند پاک جعفر والای صادقم نور از من است مشعله آفتاب را خورشید بی زوال سپهر حقائقم کرسی و عرش و لوح و قلم در ید من است سلطان کائناتم و بر جمله فائقم خم پشت چرخ چمبری از بار علم من گم آفتاب در تتق نور منطقم شیرین به کام کامروایان موئمنم سنگین شرنگ در دهن هر منافقم ای هاشمی بیا به در بارگاه ما من بر گدای بارگه خویش مشفقم ...
شعر : سید عبدالرضا هاشمی
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, سید عبدالرضا هاشمی, ] [ 22:25 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
وقتی که هر شب خواب چشمانت حرام است شادی کجا ؟ مستی کجا ؟ رندی کدام است ؟ من تشنه یک بوسه ام امّا نه آقا ... بیرون ز حد آلوده ام امّا نه آقا ... حتّی اگر در عین ناکامی بمیرم از تو نمی خواهم امیدم را بگیرم ... ای پنجمین خورشید اوج آسمانها روزی رسان ساکنان کهکشانها با وسعت سجّاده ات ایجاد هیچ است پیش تو آقا قصّه فرهاد هیچ است تو عشق را شرمنده احساس کردی عبّاس را آقا شما عبّاس کردی ای وارث آدم ... نه آدم وارث تو تو باعث خلقت ... نه خلقت باعث تو ای وارث توحید ابراهیم ... باقر موسی به پیشت میکند تعظیم ... باقر آه ای مسیح جان بی جان مسیحا عیسی به جنبت قطره ای در پیش دریا علم نبوّت نکته ای از علمهایت تلخیص علم آفرینش چشمهایت از کربلا پای پیاده گامهایت شد بال پروازی که رفتی تا خدایت آن سلسله آن آبله آن روزگاران یادت که می آید تو می باری چو باران تفسیری از پیغمبر و زهرا و حیدر روح حسن روح حسین عبّاس منظر تو زینت پرونده زین العبادی در دلبری اسطوره ای و اوستادی پیغمبران بر سفره علمت نشستند پیغمبران . پیغمبر علم تو هستند تو نورها را خیره از تابش نمودی آئینه ها را غرق از بینش نمودی آقای لبخند و نگاه عاشقانه ... آقای بی منّت عطای بی بهانه از تو افق های علوم عشق باز است ... بالله قسم فهم کلامت چون نماز است ای محور طوف ملائک نعلهایت ای عروه الوثقای حق بند قبایت یک مژه ات حبل المتین جبرئیل است بر وصله کفشت کلیم الله دخیل است ای وارث غم ... وارث خون خداوند ای خورده لبخندت به اشکی تلخ پیوند همچون حسین از تیره آلاله هایی داغی به دل داری خدای لاله هایی ای همسفر ... یاد تو می آید رقیّه ؟ آن سلسله ... آن آبله ... آن اشک و گریه ؟ خوب بگذریم این داغها پایان ندارد مهدی نیاید حل شدن امکان ندارد امّا تو آقا جان مادر سروری کن ما را بخر مانند میثم حیدری کن بر ما بتاب ای آفتاب بی کرانها ای پنجمین روح الله ای جان بخش جانها هر روز آقا دست ما و دامن تو ... لعن خدا بر منکرت بر دشمن تو ... آقا بیا یک بار باباتر نگا کن باباتر از این لطف بر عبدالرضا کن
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
بر شمسه جمال دلربای امام باقر صلوات ...
برچسبها:
786
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر!حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده است سیاره ای که زهره نشد آه می کشد آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است زهرایی و تلألو نور محبتت در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است با نام تو هوای غزل معنوی شده است بی اختیار وارد این مثنوی شده است هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری نامت مرا مسافر لاهوت کرده است لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت نور قریش! تا که تویی صاحب دلم غرق خداست شعب ابی طالب دلم عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد باید مدام زندگیت را مرور کرد چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است پیش تجملات ، جهازت سپر شده است آیینه ای و سنگ صبور پیمبری در هر نفس برای پدر مثل مادری اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن دنیای ما نبوده برازنده ی شما هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام حس می کنم مزار تو را بین سینه ام مانند آن خسی که به میقات پر کشید قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
شاعر : سید حمید رضا برقعی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
بر جمال دلربای مهدی صلوات ... برچسبها: [ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:شعر, حضرت زهرا , فاطمه زهرا , فضائل بی بی , آئینی , زیبا , برقعی , ] [ 11:15 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
اي که فقط مقام تو خير النسا شده
لعنت بر آن که منکر صدق شما شده
جايي که انبيا همگي سائلند و بس
لعنت بر آن که آمده و بي حيا شد
تو دختر رسول ترين برگزيده اي
احمد براي توست اگر مصطفي شده
شيعه شدن که روزي هر کس نمي شود
هر کس که شيعه شده ز عطاي شما شده
در سجده ات که تا به سحر طول مي کشيد
شد عاقبت به خير هر آن که دعا شده
بعد از ولايت تو و تصديق تو دلم
احساس مي کنم چقدر با خدا شده
تو مادري نمودي و ما را خريده اي
تو خواستي که خاک من از کربلا شده
ما را ببخش نوکر خوبي نبوده ايم
گاهي اگر غلام شما بي وفا شده
تکليف محوري است مرام تو تا ابد
در اين مسير عمر جوانت فدا شده
تکليف ماست تا به فرج منتظر شدن
اين امتحان سخت که تکليف ما شده
ما را به سوي مهدي تو مي کشد ولي
دوران ما ز دوري او پر بلا شده
اين نيز از مجاري فيض خود شماست
پايم اگر به مجلس اين روضه وا شده
شاعر : ناشناس
سلامتی و علو درجات شاعر صلوات
برچسبها:
786
اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
شعر : آیت الله وحید خراسانی سلامتی و علو درجات ایشان صلوات برچسبها: [ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , فاطمه زهرا , آئینی , فاطمیه , مرجع , زیبا , شعر آقای وحید, ] [ 13:21 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
786
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها:
786
بانو سلام ! نام تو را بوسه می زنم
شاعر :ابراهیم قبله آرباطان
سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها: |
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |